مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
جمعه، 13 مرداد 1402 ساعت 10:302023-08-04سياسي

اینجا خانه ما| «با چادر مادرامون تکیه علم کرده بودیم»


پدر و پسرها هر کدام بخشی از وسایل را برداشتند و رفتند سرکوچه تا ایستگاه صلواتی شان را به راه بیندازند و شربت پخش کنند.

چادر من را هم بردند تا دور میزشان ببندند.

- گروه زندگی: این، روایت جریان زندگی است.

زندگی، در خانه ما! هر کدام یک چیزی گرفتند دستشان و راه افتادند سرکوچه.

سجاد، بسته لیوان های یک بار مصرف را برداشت که از همه سبک تر بود.

علی، میز فلزی تاشو که ارثیه خانوادگی مقداد است را زد زیر بغل.

قابلمه پر از یخ و بطری های مایه شربت هم سهم مقداد بود.

دلم می خواست من هم بروم کنارشان و ایستگاه صلواتی سه نفره شان را تماشا کنم اما هوا گرم بود و ترسیدم زهرا اذیت شود.

ما ماندیم و آنها رفتند.

چادر مشکی نسبتا قدیمی من را برداشته بودند که دور میز کوچکشان ببندند و پرچم های یاحسین را روی آن وصل کنند.

در ذهنم مدام این نوحه تکرار می شد: با چادر مادرامون، گوشه یک پیاده رو، یاد محرم کرده بودیم، تکیه علم کرده بودیم، .

مقداد و پسرها که می روند، ناگهان انگار توی خانه غریب می شوم، دلم می گیرد.

هفت امام است.

مقداد می خواست پسرها طعم شیرین خدمت برای اباعبدالله را بچشند.

می خواست یاد بگیرند که فقط مصرف کننده هیئت ها و مجالس روضه نباشند و خودشان هم سهم کوچکی در اقامه عزای حسینی داشته باشند.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

اینجا خانه ما| «با چادر مادرامون تکیه علم کرده بودیم»

اینجا خانه ما| «با چادر مادرامون تکیه علم کرده بودیم»